شروع کنکوری بودنم🥰شروع کنکوری بودنم🥰، تا این لحظه: 10 ماه و 22 روز سن داره
یه اتفاق تلخ..💔🖤یه اتفاق تلخ..💔🖤، تا این لحظه: 1 سال و 7 ماه سن داره
عهدی که با خویشتن بستم...عهدی که با خویشتن بستم...، تا این لحظه: 1 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره
اتفاق مهم⛔اتفاق مهم⛔، تا این لحظه: 4 ماه و 14 روز سن داره

آبی به رنگ دریا...🖤🌊

گاهی خوشی گاهی غم:))...🖤🌊 اندکی صبر... سحر نزدیک است..

من برگشتم☁️

نصف شب رسیدیم و داداش هام اومده بودن دنبالم، سوغاتی هایی که براشون خریده بودم رو دادم بهشون، هیچی نخورده از شدت خستگی گرفتم خوابیدم و به همین علت دیر بیدار شدم امروز، تا دوش بگیرم و اتاقمو تمیز کنم و وسایل ساکمو مرتب کنم  و .. یکم طول کشید. سرما هم خوردم این وسط🤧🤒 الان از ساعت ۲ مثل روال سابق درس خوندن رو شروع می کنیم ، پارت اول: ادامه شیمی آلی 💎 برووووو که رفتیممم.😎💪
13 ارديبهشت 1403

همین الان یهویی ۲

یک نمایی دیگر!! رسیدیم( البته مقصد این تصویره نبود)😁 استراحت بین راهی..😴 تو راه کلی با داداشام و مامانم حرف زدم، ناگفته نمونه که حسابی به خودم رسیدم( از لحاظ خوراکییی😅) و الان تو راهیم که برسیم اون شهر و بعددد، دوباره اینهمه راه رو برگردیم. البته تو راه یک سری اتفاق های تلخ و ناگواری هم افتاد و از بعضیا که انتظار نداشتم یه سری رفتار ها بروز کرد ولی قانون دنیا اینه کلا، بی خیال.. الان هم بدو بدو رفتم نشستم تو اتوبوس تا جا نمونم😅 ...
12 ارديبهشت 1403

چند ساعت دیگه راه می افتم😊..

امشب اتوبوس دارم، دارم باز میرم یه شهر دور ، تقریبا یه ۸ ساعتی اینا میشه، بار و بندیلم رو آماده کردم که سر وقت و زود بتونم به ترمینال برسم.☁️🌊 یه خبر خوبببب اینکه یه شخص خاصی هم قراره تو اتوبوس با ما بیاد😁😅 و من بسی خوشحالم🤩 زندگی پستی و بلندی داره، دیگه کم کم دارم یاد می گیرم خودم تنهایی برم بیام، البتع زیاد پیش نمیاد ولی بازم دیگه.. تقریبا حرکتم طرفای ۴ صبح اینا میشه، موافقین تو مسیرم عکس بذارم؟؟ البته سعیمو میکنم بذارم😄 بیشتر از خود مقصد از مسیر لذت می برم، زندگی هم همینطوریه!!! برو که رفتیم🏃‍♀️💪 (لامصب از دست این دق دلی ها ینی درسام نمیتونم که بیام مجازی، بیام وبلاگم، اه، کی تموم میشههه؟؟) گزارش کار امشبم: جمع...
12 ارديبهشت 1403

تا چشمتو باز میکنی..

زمان چقد زود میگذره.. انگار همین دیروز بود.. تا چشمتو باز میکنی می بینی سر جلسه ای..:) هعی، امروزم تموم شد
7 ارديبهشت 1403

ثانیه های آخر..

دیگه کم کم داره پرونده کنکوریای ۱۴۰۳ بسته میشه و صدای پای کنکور ۱۴۰۴ به گوش میرسه. فرصتش رو ندارم بیام اینجا بنویسم، هر چند خیلی دوست داشتم. بعد از کنکور این وبلاگو به احتمال زیاد پاک کنم و یه وبلاگ دیگه توی بلاگفا بزنم. جالبه ، تو دوره ای که همه تو اینستا و توییتر و تیک تاک و .. هستن، هنوزم عده کمی مثل من وبلاگ نویسی رو ترجیح میدن( البته که خودم وبلاگ نویس خوبی نبودم ، کمبودد وقتت:(( تو این روزا چند باری به دوستام پیام دادم اما فعلا جوابمو ندادن، دلم عمیقا تنگ شده براشون، از ته قلبم آرزوی موفقیت دارم.. زیاد تو فکر میرم و به گذشته ها فکر میکنم، به اون روزایی که راهنمایی بودم، با بچه ها والیبال و بسکتبال میزدیم! ال...
1 ارديبهشت 1403
1